براستی چگونه توانست ؟
چندی پیش سالروز وفات حضرت زینب (س) بود. مدتی بود پیش خود می اندیشیدم ما که ۱۴ تا معصوم داریم که ولادت وشهادت آنها گرامی داشته میشود. اگر عیدهای مذهبی را هم اضافه کنیم و اگر بخواهیم برای سالروز ولادت و شهادت خواهران و برادران معصومین هم مراسم برپا کنیم ، تمام سال باید درگیر مراسم مذهبی باشیم. البته هنوز هم این عقیده را دارم. نمیدانم چه شد که در مورد زینب (س) بیشتر تامل کردم. براستی شهیدان کربلا که چند ساعتی سختی کشیدند و رفتند اما چه کوله بار عظیمی بر دوش زینب بود. تصور این مصیبت حقیقتا برای انسان دشوار است. با چه صحنه هایی روبرو شد و چه میکشید وقتی بدنهای برهنه عزیزانش را ترک میکرد و سر عزیزانش را در جلو کاروان و دست و پای یتیمان آنها را در غل و زنجیر مینگریست. چگونه میشود این مصیبت را تحمل نمود؟ و چگونه میتوان بعد از تحمل این مصیبت ، راستقامتانه جلوی یزید ایستاد؟ به یاد حرف دکتر شریعتی افتادم که میگوید : آنها که رفتند کاری حسینی کردند و آنها که ماندند باید کاری زینبی کنند وگرنه یزیدی اند. حقیقتا زینبی بودن دشوارتر از حسینی بودن نیست ؟
سلام خسته نباسید
مثل اینکه شما آدم مذهبی هستید.
خوبه تو این روزگار که هر کی رو نگاه می کنی یه لایک بیشتر نیست با ایمان بودن غنیمت بزرگیه.
زندگی سخته برادر! اینکه چقدر سختی کشیدن بعضیا در طول تاریخ بماند، اما تا اونجا که به ما مربوط میشه، میتونیم یککم قضیه رو آسونتر ببینیم، می تونیم کلامونو بندازیم هوا که هنوز در چنین موقعیتی قرار نگرفتیم و به خودمون بگیم ما که دنیا رو نیافریدیم! و این کلا زیاد باعث نمیشه که خوش به حالمون بشه چون همه به اندازه کافی گرفتاری داریم خودمون.امیدوارم این حرفها باعث احساس پوچی در شما نشده باشه، جدا کردن سبکی از پوچی کار ظریفیه اما به زحمتش میارزه اگه خواستین امتحان کنین
در مقابل تمام مشکلاتی که زینب کبری تحمل کرده دو مشکل است که برای زنان امروز جامعه ما وجود داره که برای اون وجود نداشته
1. زندانی شدن
2. تجاوز جنسی