حرفهای خودمانی

سلام بر دوستان عزیز

حرفهای خودمانی

سلام بر دوستان عزیز

در سوگ آن آزاده مرد

در سوگ آن آزاده مرد


آنروز صبح صفحه تابناک را که باز کردم بهت زده شدم. آیت الله منتظری درگذشت. بغض گلویم را گرفت. مردی که جفای زیادی در حقش کردند. به او ظلم کردند با مظلومیت درگذشت. قلیلند آزادمردانی که از همه مناصب و مقامهای دنیوی چشم بپوشند و در جبهه حق و حقیقت تا پایان گام بردارند. ۵ سال حبس خانگی برای بزرگترین مرجع تقلید شیعیان. تن رنجور پیرمرد هشتاد ساله اما راستقامتانه ایستاد. بترسند کسانی که دین به دنیا فروختند از لحظه ای که اجل فرامیرسد و دریغا که گستاخند. آزادمردی از میان ما رفت. مردی که دلگرمی بود برای ما و تحمل ظلم را آسانتر مینمود از بین ما رفت. ای کاش کمی میاندیشیدیم.

در کدام سو بودیم

در کدام سو بودیم


خیلی وقت بود وبلاگم را آپدیت نکرده بودم. محرم شده دوباره داستانی که هرسال تکرار میشود سیاهپوشی روضه خوانی سینه زنی و ... تکراری با فکر یا بیفکر ! نمیدانم اما من نه تنها محرم بلکه تقریبا هرروز با خود میاندیشم اگر من بودم در کدام سو بودم. شرمم میاید که هربار پاسخم تکراری است. و براستی بیاندیشیم در کدام سو بودیم؟